توضیحات :
پینه دوز عاشق
« چه سخت است از مردی نوشت که خود نویسنده بود، از شخصی گفت که خود گوینده بود، و شخصیتی را معرفی کرد که خود شاخص بود .
حاج غلامعلی خاکسار فرزند ملا حسین (معروف به آخوند درویش)، در سال 1302 شمسی در روستای ازغند و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد . مقدمات را نزدآخوند خواجه و پدرش فرا گرفت.
آری سخن از مرحوم "حاج غلامعلی " است نیازی به ذکر نام خانوادگیش نیست ...
مردی که یک تنه چند مرد بود . از اذان تولد تا میثاق ازدواج ، از روضه و مداحی تا تدفین و تلقین ، از مساحی زمین تا سندنویسی آن ، در خانه مهربان و در میان مردم کاردان ، او کشاورزی خردمند بود و کفاشی هنرمند ...
با همه اینها همچون تبارش " درویشی " خاکسار بود .
" آخوند درویش " و " آخوند خواجه " یعنی پدر و استادش هر دو هرآنچه در چنته داشتند برایش گذاشتند .
بعضی بر این باورند که اگر وی به حوزه های علمیه میرفت شاید یکی از استوانه های حوزه میشد . گرچه استوانه حوزه نشد ولی به حق ستون سترگ ازغند شد .
مردم کراماتی برای ایشان قایلند و حکایتی معروف نیز در این زمینه هست ولی :
تکیه برجای بزرگان نتوان زد به گزاف / مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
پس کرامات " پسینی " است نه " پیشینی " یعنی چون " خودش بود " به کرامت رسید نه اینکه چون به او کرامت شد بزرگ شد . داستان تشرف به کربلایش نیز شنیدنی است ...
باید که جمله جان شوی / تا لایق جانان شوی
عشق به مردم او را چنین توانا ساخته بود .
رنج گل بلبل کشید و بوی آنرا باد برد / بیستون را عشق کند وشهرتش فرهاد برد.
مرحوم حاج محمد رضا باصری لیست کارهای ایشان را چنین برمی شمرد :
1- روضه خوانی .
2- سند نویسی عادی .
3-جاری کردن صیغه عقد .
4- مساحی و طناب زنی ( اصطلاحی برای تعیین متراژ زمین ها )
5- کفاشی .
6- تلقین و تدفین .
7- مداح و قاری مجالس ترحیم .
8- نماینده آیت الله سعیدی برای اخذ سهم امام و چندین شغل مهم دیگر