در ازغند به مکانی در شمال روستا و در دامنهی کوهستان اطلاق میشود. در گذشته ای نه چندان دور ( 60 سال پیش) قناتش دایر و سروهای مشهورش زبانزد بود . که بعدها با جابجایی مظهر قنات، این سروها خشک شده و از محراب باشکوه چیزی باقی نماند . تا اینکه در دهه هشتاد به همت جانبازِ شهید احمد صفری درختان سرو زیادی کاشته شد، که هم اکنون منظرهای زیبا و سرسبز را ایجاد کرده است.
در گوشه ای از همین مکان جعبهای سنگی همچون تابوت موسوم به «صندوق فاطمه زهرا» قرار دارد که با خواندن نوشته های حکاکی شدهی بدنهاش، مشخص شده سنگی بوده که بر روی مزار یکی از نوادگان امام سجاد(ع) نهاده شده بوده است .
این بود تعریفی کوتاه از گذشته و حال حاضر محراب اما از آنجا که سابقهی ازغند به قبل از اسلام برمیگردد باید در نام رایج مکانهای چنین روستاهای تاریخی دقت و تأمل زیادی شود .
مراجعه به معنی « مهراب» در لغتنامهها (انتهای همین صفحه) در رازگشایی ما گرهی نمیگشاید و معنی «محراب» هم با وجود آثاری همچون صندوق فاطمه زهرا و انتساب آن به امامزاده میرمحمد صالح اشاره دارد . گرچه میتواند رابطه ای هر چند غیرمستقیم داشته باشد، چرا که از قراین چنین پیداست که در این سالهایی که از فوت میرمحمدصالح میگذرد، محل عبادتی در اینجا نبوده است و با این فرض محال که بقعه و بارگاهی برای امامزاده وجود داشته باز هم اطلاق محراب به آن دور از ذهن مینماید.
لذا قانع نشده و در ادامه پژوهش درباره این واژهی رازآلود در «ویکیپدیا» (دانشنامهی آزاد) به موردی برخوردم که کنجکاویم را برانگیخت :
«گفته میشود این واژه پیش از اسلام برای اشاره به نوعی بنا به کار میرفتهاست. همچنین به پرستشگاههای آیین مهرپرستی که در ایران و بینالنهرین رواج داشته است مهرابه گفته میشده است.
ریشه این واژه (محراب) را دکتر« محمد مقدم» استاد دانشگاه ادبیات روشن کرد. آب، آو و آوه به معنی ساختمان، خانه و امثال آن است. سردابه یعنی خانه سرد. گرمابه یعنی خانه گرم، محراب یعنی خانه مهر. نخستین محرابها هم متعلق به آیین مهر است. محرابها به شکل گنبد ساخته میشدند و در دو طرف آن نمادهای طلوع و غروب وجود داشت.»
در ادامه ، «آیین مهر» را کمی مورد بررسی قرار دادم و این مطلب را در همان ویکیپدیا یافتم :
«به پرستشگاههای مهرپرستان مهرابه یا میترائیوم گفته میشود. ساختمان مهرابهها از یک ورودی سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی میشد تشکیل شده است. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد بوده است. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آن هم کوتاهتر است. مهراب بالای تالار اصلی قرار میگرفت و عبارت بود از گودی اندکی در دیوار که نقش مهر (و گاهی مجسمه او) در حال کشتن گاو در آن دیده میشد. دو مهربان نیز در دو سوی او دیده میشدند. در دو طرف تالار اصلی نیمکتهایی سنگی قرار میدادند.روشنی مهرابهها از روزنههای کوچک سقف یا پنجرههای باریک تأمین میشد، بهطوریکه فضای مهرابه تقریباً تاریک بود و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود.»
لازم به توضیح است مطالبی که در این مورد آوردم فقط جهت ایجاد انگیزه در خوانندگان محترم و فرهیخته است که به راحتی مطلبی را نمیپذیرند بنابرین ادامه مطلب را به علاقهمندان ، اهل فن و متخصصین وامیگذارم تا از محراب ( مهراب) ازغند رازگشایی کنند...
با تمام موارد ذکرشده فوق، میدانیم واژهی مقدس محراب که به معنی «پرستشگاه» است با فرهنگ دینی ما گره خورده است. درطول سالیان این منطقه از ازغند مورد احترام همه اهالی بوده است. تمام پیران ازغند متفقالقولند که در پی بلایای طبیعی و نیز برای آرامش روح، همه به محراب پناه میآوردند.
تا چند سال پیش در چند مورد برخی از اهالي بر اساس خوابی که ادعا میکردند دیده اند تصمیم گرفتند کاری برای این میراث ماندگار بردارند ولي چون عزمي راسخ نبوده عملا هیچ کاری انجام نشده بود از سوی دیگر افراد ذینفوذ روستا که ميتوانستند کاري کنند با این استدلال که اگر اين سنگ با ارزش بود به مدت حدود پانصد سال رها نمیشد. با تمام این مسایل بنده (علی اکبر باصری ازغندی) در راستای کارهای عاشقانهای که برای ازغند انجام میدادم از سال1391 شمسی تصمیم گرفتم اقدامی برای این یادگار مقدس بردارم .
با کمک سایت ازغند که راه انداختهام اطلاعات ارزشمندی توسط یکی از همشهریان به نام «حاج کاظم ازغندی» مشخص شد نوشته های ناخوانای روی بدنهی صندوقچه فاطمه زهرا علاوه بر آیتالکرسی دو شعر نیز می باشد که در یکی میرمحمدصالح را معرفی و در دیگری سال فوت آن مرحوم را بیان میکند .که همین نوشته ها اولین و بزرگترین دلیل ادعای ما بر امامزاده بودن میر محمد صالح می باشد هرچند که در جاهای دیگری از ازغند نام « صالح » و « میر » زیاد شنیده بودیم ولی نمیدانستیم ایشان کیست ؟ در اینجا اشعاری که بر بدنه آن نوشته شده را آوردهایم :
دريمين سرو ازغند است نهان
گنج بي مثلي زگنج شايگان
مير محمد صالح آن پيشواي مقتدين
هست زاولاد امام چهارمين
چند نهال سرو را آنجا بکشت
تربيت دادش به مانند بهشت
روضه رضوان و محراب رسول
نور حق دارد يقين آنجا نزول