من شاید نسل سومی از دوران استا حسینا باشم، آن مرحوم را از نزدیک ندیدم، شایدم هم دیده باشم ( در قلعه ،یا احتمالا روبروی خانه پدربزرگم، همان جایی که مردان پا به سن گذاشته ازغند ، گاهی دور هم مینشینن و کپی میزنند. ) ، اما قطعا ایشون رو،اون زمان نمیشناختم!!!
خب این هم یک خبر فوت بود، مثه همه خبرها!!! اما نگاهی به گروه کهن دیار ازغند انداختم، دیدم همه از خوبی ها و مهربانی های این مرد نوشته بودن، از سادگی و صفا و صداقتش ، از زحمت های بی منتش .
استا حسینا !! که نمیدانم چرا این لقب را گرفته ای، خدایت بیامرزد، روحت شاد، و خوشا به حالت با این همه یادگاری های خوبی که بجا گذاشتی ...
باتشکر از آقای علی اسدی و آقای حسین شریف زاده
آنکه یک عمری قلوری کرد ، رفت
با کم و کاستی صبوری کرد، رفت
محرم اسرار بود و چشم پاک
از گناه الحق، دوری کرد و رفت
*************************
فوت ودر گذشت مردی شاهد هستیم
که عمری زحمت کشید بی منت
بقول خودش که میگفت،
نقطه به نقطه و
سنگ به سنگ
کوه و دشت و صحرای ازغند را
برای تهیه سوخت گلخن حمام
رفته ام گشته ام و....
از احدی گله ندارم
وبا تمام اهالی دوست و رفیقم
وبعد از بیان این خاطرات سخت و
سنگین باز هم باهمان آهنگ های
شاد و شادمانه همراه لبخند
باعث شادی ومسرت مخاطب میشد
روحت شاد که در هر شرایطی شادی را
به جامعه هدیه میکردی
********************************
شاید خیلی ها، این موضوع را ندانند، که مرحوم استا حسینا در دوران خدمت سربازی در لشکر 77 خراسان در ارتش ایران در رشته دو مقاومت ، مقم اول را کسب میکنند و برای مسابقات مسکو انتخاب میشوند. اما از آن جایی که ایشان کسی را نداشته و کمکی به ایشان نشده ، حق مرحوم را ضایع و نفر بعدی را می فرستند.